بسم الله الرحمن الرحیم-مرحوم عباس یمینی الشریف در دانشگاه کلمبیا رشته روانشناسی میخواند وتا فوق لیسانس پیش میرود وانجا میفهمد کا ر علوم انسانی درایران به پایان رسیده است وایشان میفرمودند ما شش ادیب داریم که اگر به رحمت الهی برونند جای گزین نداریم وانرا که غرب میدانست ومن هم به همین نتجه رسیده بودم که معتقد بودند حروف فارسی انگلیسی شود منافع عظیمی مالی دارد وهمین طور زبان انگلیسی زبان دانشگاهی شود- ایشان روش یادگیر ی علوم شروع میکنند که بخوانند که فرزندان ایشان تحت تعلیم ایشان ودرمدارس کار میکننند انراتعلیم دهدلذا دیبرستان روش از طرف یک دانشگاه معظم در امریکا بهترین روش تدریس درسطوح دانشگاهی پیدا کرد که یک دالنشگاه معظم که فرزند ایشان درانجا مهندسی میخواند از ایشان دعوت کردکه برای فارغ التحصیلان ان دانشگاه درباره روش تحقیق صحبت کنند ودرضمن به تعیبر من گفته بودن ما این انتظار ازدانشگاه شریف داشتیم وایشان نرفتند وبه من میگفتند هروقت ان نامه رامیخوانم زهر خنده ای درلبانم اشکار میشود نکتهای گفتند برای درک این مطلب زمان حضرت والامقام ایت الله اعظمی شیرازی رحمت الله علیه زمانی که تحریم تنباکو کردند نوشته اندحتی زنان حرم مخالفت کردند بدنبال انها اشراف وفرهیختگان ومردم .لی زمانی که امام رحمت الله علیه واله والسلم راازایران بیرون کردند تنها جناب طیب بود که مردانگی کرد واین امر بیجهت نشد روی ایران کار کردند- ایشان پس ازاتمام فوق لیسانس که بقدر ی ضخیم بوده است که سه باردانشگاه انرادستور مختصر داده است ایشان میتوانست فقط برای کمبودهاییم شهرستان هشتاد صفحه فی البدیهه بنویسد وطرح دهد- ایشان پس از اتمام فوق لیسانس به ایران نمیاید وبورس ایشان راقطع میکنند وایشان روزی دوساعت دردانشگا واکس میزده است ومختصر پولی ازایران میامده است وایشان نمیدانسته است که وضع مالی درایران چقدر بحرانی است ریس دانشگاه دست ایشان را میگیرد ومیفرماید این زیبنده شما نیست من پول بورس شمارابرای دکتری میدهم وخودان ان پول را ازایران میگیرم البته دکتری ایشان تصویب شده بود ولی میابیست دوازده روز درایران باشند- ایضشان میفماید من دراین کار اولا زحمت میکشم پول درمیاورم وپول باد اورده راقبول ندارم ودرضمن ازتکمام داشنجویان که واکس میزنم اطلاعات علمی میگیرم وکتب قرض میکنم جناب ریس میفرماید منهم به شما کار میدهم که دفتر منرا منظم کنی وهرکتابی خواستی من ازکتابخانه میگیرم دوساعت بیشتر کار نکن ایشان روز اول متوجه میشود کار زیادی نیست ئنارحت میشود وایشان میفرماید دندان روی جگر بگذار ایشان پس ازانکه نحو مرتب کردن کاغذ هار یاد میگرد شروع بخواندن میکند وبقول خارجی میفهمد چه دنیائی است وسریع میرود دفتر میخرد وشروع یاد اشت میکند وایشان میفرمودند مداوم من را بفکر فرو میبرد تا تصمیم گرفتم بفهم
که این دانشگاه از صفر به اینجا رسیده است چگونه رسیده است وارد گروه تحقیق دانشگاه شدم که روی تحقیقات وپیشرفت دانشگاه کار میکردند وبه من وبا یک خانم فول پرفسور بخشی را تحقیق دادند که من مداوم به نتایجی میرسیدم ومداوم از طرف ریس دانشگاه تشویق میشدم تا انکه نامهای از طهران امد که پسر بزرگ من یرقان گرفته است ومن بلافاصله با دارو به ایران امدم که اگردیر امده بودم ایشان ازدست رفته بود وانهم با کمک دکتر سفارت خانه امریکاتوانستم این مشگل را حل کنم حال شما انگلستان با مریکا مقایسه کنید استادمن ایشان گفت شمارابه بخش مطالعات تحقیقات درعلوم انسانی معرفی کردم که یک اطاق دراختایر بگذارنند همه چیز را دقیقا مطالعه کن زمانی که من رفتم هیچ چیزی نبود-ادامه دارد